معصیت کاران به خوشگذرانی و فساد خود ادامه دادند، مال و اموال آنها فزونی یافت و در سرکشی و تمرد افراط کردند. تا اینکه خبر اعمال ناپسند آنان به داوود رسید. داوود زبان به نصیحت گشود و آنان را از این کار ناپسند پرهیز داد. اما قوم بنی اسرائیل «مانند گذشته» قومی نبود که به این راحتی تسلیم منطق پیامبران خویش شود. لذا داوود از اعمال آنان به تنگ آمد و از خداوند برای آنان درخواست عذاب کرد. خداوند دعای داوود را اجابت کرد و به آرزوی وی جامعه عمل
[240]
پوشاند. به طوری که صورتهایشان شبیه میمون و خوک درآمد. آن انسانهای سیاه بخت تا سه روز به همین شکل ماندند و سپس دهکده آنان را به زلزله شدیدی گرفتار شد. پرهیزگاران از وحشت از خانه های خود خارج و گنهکاران گرفتار عذاب شدند و وعده خداوند عملی شد.
«چون هرچه بر آنان تذکر داده شد فراموش کردند، ما هم آن جماعت را که پند می دادند و خلق را از کار بد باز می داشتند نجات دادیم و آنان را که ستمکاری کردند به کیفر فسقشان و به بدترین عذاب گرفتار ساختیم.»(1)